دسته: دسته‌بندی نشده

  • سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۱۷تا۲۷‌ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴ با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام‌خمینی‌(ره) برگزار خواهد شد. هم‌زمان با برگزاری بخش حضوری نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ تهران، بخش مجازی نمایشگاه نیز در سامانه book.icfi.ir امکان خرید غیرحضوری کتاب را برای علاقه‌مندان مهیا می‌کند.

    سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۱۷تا۲۷‌ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴ با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام‌خمینی‌(ره) برگزار خواهد شد. هم‌زمان با برگزاری بخش حضوری نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ تهران، بخش مجازی نمایشگاه نیز در سامانه book.icfi.ir امکان خرید غیرحضوری کتاب را برای علاقه‌مندان مهیا می‌کند.

  • سلام دنیا!

    به وردپرس خوش آمدید. این اولین نوشتهٔ شماست. این را ویرایش یا حذف کنید، سپس نوشتن را شروع نمایید!

  • حضور بازیگران و هنرمندان و سیاسیون در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات کشور+عکس

    کد خبر ۴۷۶۳ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۵۲

    گزارش تصویری:

    برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات را بسیار با شکوه تر از دوره های گذشته بوده است.


    سامانه پیامک : ۳۰۰۰۸۸۳۰۳۰۳۰۰۰پست الکترونیک: info@zakernews.ir

    قالب وردپرس

  • انگیزه تحصیل در حوزه های علمیه

    وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِین وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلهِ الطّاهِرین وَ لَعنَهُ اللّه عَلى أَعدائِهِم أَجمَعین أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ، رَبِ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

    أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطان الرَّجِیمِ
    بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ
    وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِین وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلهِ الطّاهِرین وَ لَعنَهُ اللّه عَلى أَعدائِهِم أَجمَعین
    أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ، رَبِ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
    از دوستان اهل علمی که مدّتها زحمت کشیدند تا حوزۀ علمیّۀ تهران را مستقل کنند و تا حدودی هم موفّق شدند تشکّر می کنم و از خداوند متعال می خواهم که انشاءالله به زودی در تمام ابعاد به طور کامل مستقل شود به خصوص در بعد اقتصادی. مسائلی که در این جلسه قابل طرح است و چه بسا باید هم طرح شود زیاد است امّا فرصتی نیست که به طور کامل بیان شود ولی بعضی از آن ها را اشاره می کنم به این خاطر که، «مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه «. قبل از آنکه وارد موضوعی شوم طرح مسئله می کنم.
    بیان علّت تشکیل مجالس علمی
    اوّل؛ در این مجالس باید مسائلی مطرح شود که نسبت به علما و علم جنبۀ کاربردی داشته و به تعبیر ما علمی باشد. مثلاً بخواهیم تاریخچۀ علوم را مطرح کنیم و یا اینکه مسئلۀ اهمّیت علم از نظر اسلام و امثال این ها را بیان کنیم. به نظر من تشکیل این مجالس و شرکت در آن برای مدعوّین به این دلیل …

    اخبار پیشنهادی:

    انگیزه تحصیل در حوزه های علمیه

    قالب وردپرس

  • شهیدی که زمزمه سوره «بقره» آسمانی‌اش کرد + عکس

    عقیق:در راستای دیدار جامعه
    قرآنی با خانواده شهدا، سی و دومین دیدار به خانواده شهید بزرگوار شهید
    «محمدبهروز لایقی» در بهمن‌ماه ۱۳۹۶ اختصاص یافت. 


    «فاطمه لایقی» مادر شهید محمدبهروز لایقی در ابتدای
    این دیدار با اشاره به خصوصیات اخلاقی فرزندش گفت: فرزندم در اسفند سال
    ۱۳۴۶ به دنیا آمد و شبی که به دنیا آمد روز قبلش پدرم فوت کرده بود. زمانی
    که مجروح شده بود آمد خانه خیلی اصرار داشت که دست و پای من را ببوسد
    می‌گفت باید مادر را ستایش کرد، باید مادر را بوسید، می‌گفتم تو دیگر مرد
    شدی، بزرگ شدی! می‌گفت من پدرت هستم، چون به او گفته بودم که تو فردای روزی
    که پدرم فوت کرد به دنیا آمدی، همیشه یادش بود و به من می‌گفت. خیلی پسر
    خوبی بود، باخدا و بانماز بود، همیشه می‌گفت نماز اول وقت بخوانید، غیبت
    نکنید، خیلی مؤمن بود.



    وی اظهار داشت: پسرم همیشه شب‌ها می‌رفت پایگاه و
    کشیک می‌داد، یک شب آمد خانه هوا هم خیلی سرد بود، کلیدش را فراموش کرده
    بود و برق هم نبود که زنگ خانه را بزند، آنقدر پشت در نشسته بود تا برق
    بیاید، گفتم مادر یک سنگ برمی‌داشتی می‌زدی به در بالاخره من بیدار می‌شدم و
    می‌آمدم در را باز می‌کردم! گفت نه اگر من سنگ می‌زدم به در همسایه‌ها
    بیدار می‌شدند، من مزاحم شما می‌شدم! خلاصه تا زمانی که برق‌ها وصل شود پشت
    در مانده بود که مبادا همسایه‌ها از صدای در زدن او بیدار شوند.


    مادر شهید لایقی درباره اینکه فرزندش برای نخستین
    مرتبه در چند سالگی به جبهه رفت و شما چگونه به او اجازه دادید، عنوان کرد:
    محمدبهروز اولین بار ۱۳سالش بود که به جبهه رفت، هیچ وقت هم بدون اجازه
    پدر و مادرش نمی‌رفت همیشه اجازه می‌گرفت و ۵ سال جبهه بودم یعنی مدام
    می‌‌رفت و می‌آمد، بهمن سال ۶۴ در عملیات فاو کربلای۴ زخمی شد و تیر به
    رانش اصابت کرده بود  و در ۲۵ دی سال ۶۵ در شلمچه عملیات کربلای۵ بود که
    شهید شد.


    وی با بیان اینکه شهید محمدبهروز، قاری قرآن بود
    ابراز داشت: استاد پسرم، آقای خدام‌حسینی بود که در مسجد ابوذر آموزش قرآن
    می‌دید. بچه درس‌خوانی بود با برادرش و چند نفر از دوستانش، برای اولین بار
    وقتی او را بردیم در کلاس قرآن ثبت‌نام کردیم، پسرعمه‌اش که استاد بود و
    درس قرآن می‌داد آمد و خیلی از او  تعریف کرد گفت این پسر قرآن‌خوان
    می‌شود! او اصلاً یک طورِ دیگری است، احوالِ دیگری دارد! هم در مدرسه درسش
    خوب بود و هم در درس قرآنی خوب بود.


    لایقی به تعریف خاطره‌ای از فرزندش پرداخت و گفت:
    محمدبهروز مدرسه می‌رفت سال آخرش بود، وقتی کارنامه‌اش را آورد من خیلی
    خوشحال شدم گفتم تو با اینکه این همه می‌‌روی جبهه و می‌آیی ولی دَرست خیلی
    خوب است، گفت نمره این درسی که به من دادند برای من نیست من باید بیشتر از
    این می‌گرفتم باید برویم مدرسه من حقم را بگیرم! گفتم عیبی ندارد تو قبول
    شدی دیگر. دیدم راضی نمی‌شود، گفت مامان برویم مدرسه، گفتم باشد برویم،
    رفتیم مدرسه گفتم اگر پرونده‌ات را نگاه کنند نمره‌ات همین باشد من خجالت
    می‌کشم به آنها چه بگویم؟! به مدیر و ناظمش گفتم جریان این است گفت خب
    پرونده‌اش را بیاورید، پرونده‌اش را آوردند باز کردند بعد همه آنها گفتند
    احسنت آفرین بارک‌الله! اشتباهی آنها به او در کارنامه نمره کمتری داده
    بودند و اینقدر شهید به درس و نمره‌هایش دقت داشت که مسئولان مدرسه هم خیلی
    خوشحال شدند و او را تشویق کردند و من هم آنجا خیلی خوشحال شدم و گفتم خدا
    را شکر که من شرمنده آنها نشدم.


    وی با اشاره به اینکه محمدبهروز زبان هم می‌خواند.
    یک تابلو از فاطمیه تهران دارد، ورزش تکواندو هم می‌رفت و کمربند مشکی هم
    گرفته بود، بیان داشت: محمدبهروز همیشه می‌گفت ریا نکنید هنگام رفتن می‌گفت
    پشت سر من را نگاه نکن چون همسایه‌ها می‌فهمند که من می‌روم جبهه و ریا
    می‌شود، نگاه نکن تا ریا نشود. به حجاب هم خیلی تاکید می‌کرد که حجاب را
    رعایت کنید ولی متاسفانه الان کمتر به حجاب توجه می‌شود،‌به خاطر خدا رعایت
    کنند نه به خاطر دل ما.


    این مادر شهید تصریح کرد: می‌خواستیم برویم سفر مشهد
    یکدفعه پسرم از در آمد و گفت به من هم در جبهه جایزه مشهد داده‌اند چون در
    جبهه هم آموزش قرآن بود و هم درس‌های دیگر را آموزش می‌داد و به خاطر همین
    به او جایزه مشهد داده بودند که با هواپیما برود مشهد، گفت نه من دیگر با
    شما می‌روم و دیگر با هواپیما نرفت و با ما آمد. آن زمان کوپنی بود، دو
    خانواده بودیم که رفتیم، رفتیم گوشت و مواد غذایی خریدیم و غذا درست کردیم،
    او به ما ایراد گرفت گفت شما نباید اندازه دو خانواده می‌گرفتید، گفتم صف
    ایستادیم و دو کوپن داشتیم گفت اگر یک خانواده می‌گرفتیم کافی بود! بعد
    دیگر از آن گوشت‌ها نخورد سیب‌زمینی سرخ‌کرده خورد و گفت من از آن گوشت‌ها
    نمی‌خورم. گفتم پول دادیم خریدیم سهم‌مان است! گفت نه شاید در مشهد بقیه کم
    بیاورند همان یک کوپن برای ما کافی بود. به نظرم اینها خیلی مهم است و
    جوانان باید اینها را رعایت کنند.


    وی از آخرین بدرقه و خداحافظی با شهید محمدبهروز
    گفت: یکی از دوستانش به نام آقای کاظم یوسفی آمد دنبال او، هر چقدر هم ما
    گفتیم ما هم بیاییم بدرقه‌تان گفت نه، چون با قطار می‌رفت، بعد او زود رفت
    در کوچه، کنار ماشین پنهان شد که مبادا کسی او را ببیند، اتقاقاً هوا تاریک
    شده بود، بعد خداحافظی کرد و رفت و دیگر با شهادت برگشت. پسرعمویش که در
    جبهه بود می‌گفت شهید می‌شود، اینطور و آنطور است می‌گفتم خدا نکند! بعدها
    فهمیدم منظور او خودش بوده است برای اینکه ما ناراحت نشویم نام او را
    می‌گفته، می‌گفت ناراحتی نکنید تا دشمن شاد نشود و خدا را شاکرم که ما هیچ
    وقت ناراحت نشدیم که دشمن خوشحال شود. الان هم همینطور است بعد از گذشت ۳۱
    سال از شهادت پسرم، خدا شاهد است من هیچ وقت پشیمان نشدم می‌گویم خدا را
    شکر، خدا یک روز داده بود و یک روز هم پس گرفت و خدا او را از ما خرید.


    لایقی درباره زمان دلتنگی‌اش از محمدبهروز عنوان
    کرد: مگر می‌شود دلِ مادر تنگ نشود؟! مادر دلش تنگ می‌شود ولی به خاطر خدا
    صبر می‌کند [گریه می‌کند] هر برنامه‌ای باشد، عروسی، جشن، هیأت و… دور هم
    جمع می‌شویم فکر می‌کنم شهیدم همیشه حضور دارد، مادر همیشه منتظر است
    بچه‌اش از در وارد شود، مگر می‌شود دلتنگ نشوم! ان شاءالله خدا به همه
    خانواده‌های شهدا صبر بدهد.



     


    وی با اشاره به نحوه شنیدن خبر شهادت فرزندش گفت:
    روز قبل از شنیدن خبر شهادت محمدبهروز، بی‌قرار شده بودم. من خودم در مسجد
    فعالیت می‌کردم، رفتم مسجد و مسجدی‌ها باخبر بودند و به ما نگفته بودند،
    فامیل‌مان هم که شهید شد با آنها رفت و آمد داشتیم، امیر رسولی بعد من رفتم
    مسجد، داشتیم نان خشک می‌کردیم و برای جبهه جمع می‌کردیم دیدم روی یک
    حجله‌ای را کشیدند نرفتم داخل آن را نگاه کنم، بعداً متوجه شدم این را برای
    پسر من آماده کرده بودند. وقتی آمدم خانه بعد از مدتی در را زدند گفتند
    فردا خانه باش می‌خواهیم برویم جایی، گفتم من فردا نمی‌توانم ـ چون ۴۰ روز
    قبل از شهادت مصطفی پدرش فوت کرده بودـ می‌خواهیم برویم مراسم چهلم پدر
    مصطفی گفت نه نرو، و آنها می‌خواستند بیایند خانه خبر شهادت پسرم را بدهد و
    ما هم خبر نداشتیم. بعد گفتم یکدفعه بگویید محمد بهروز شهید شده است دیگر!
    وقتی این را گفتم زانوهایم همینطور در حال لرزیدن بود، این را که گفتم همه
    آنها آن طرف در بودند و آمدند و خبر شهادتش را گفتند که عمویش و اقوام
    آمدند خانه ما. وقتی آنها آمدند خانه ما من متوجه شدم و گفتم اینها آمدند
    خبرِ شهادت بهروز با بدهند. اینها همه کارِ خداست.


    این مادر شهید درباره خصوصیت بارز فرزندش محمدبهروز
    لایقی تأکید کرد: پسرم می‌گفت فقط غیبت نکنید خیلی به حجاب هم تاکید داشت.
    خواهرش ۸ سالش بیشتر نداشت کفش پاشنه‌دار پوشیده بود گفت مادر، خواهرم دیگر
    این کفش‌ها را نپوشد گفتم چرا؟ گفت این کفش‌ها صدا می‌دهد و باعث جلب توجه
    نامحرمان می‌شود خیلی دانا بود بیشتر از سنش می‌فهمید.


    وی در پاسخ به این سؤال که آیا شده بود در کاری دچار
    مشکلی شوید و از پسرتان کمک بخواهید و او هم به شما کمک کند، تصریح کرد:
    بله. من بیمار بودم و حالم  خیلی بد بود دست‌هایم تکان نمی‌خورد، آنها را
    روی خاک قبرش مالیدم و دست‌هایم کمی بهتر شد به غیر از خودم خیلی اطرافیان
    به او عقیده دارند، نه تنها این شهید مخصوصاً شهدای گمنام خیلی حاجت
    می‌دهند و مردم خیلی حاجت می‌گیرند و البته به خاطر خدا، خداوند اینها را
    اینقدر عزیز کرده است و کار خداست که مردم از شهدا حاجت می‌گیرند. یکی از
    دوستان ما می‌خواست دانشگاه تهران قبول شود برای او زیارت عاشورا نذر کرده
    بود آمد سر قبر پسرم، زیارت عاشورا را خوانده بود بعدها متوجه شد که
    دانشگاه تهران قبول شده است. 


    در ادامه این دیدار برادر شهید، اردشیر لایقی طی
    سخنانی گفت: شهید محمدبهروز در اسفند ۴۶ ، فرزند سوم  خانواده به دنیا آمد
    در سن کودکی خیلی شیطنت می‌­کرد، من یادم است وقتی محمدبهروز شهید شد یکسری
    از همسایه­‌های محل از شهادت او خیلی بهت­‌زده شدند چون خیلی شیطنت داشت و
    وقتی هم جبهه می‌رفت خیلی مخفیانه می­‌رفت تا کسی متوجه نشود و وقتی ایشان
    شهید شد خیلی از همسایه‌‌های ما تعجب کردند.


    وی افزود: محمدبهروز از سیزده­ سالگی از طریق
    دبیرستان شهدای هفت تیر برای اولین بار به جبهه اعزام شد یکسال بوکان بود و
    تقریباً یکسال که آنجا بود ما خبردار نشدیم بعد از یکسال ما متوجه شدیم او
    زنده است بعد از آنجا که سال ۶۱ برگشت ـ چون زمانی که رفت جبهه بدون آموزش
    رفته بود ـ رفت پادگان امام حسین(ع) و آموزش دید تقریباً یک دوره فشرده ۴۵
    روزه و دو ماه آموزش‌های خیلی سختی را گذراند یعنی وقتی که از آموزش برگشت
    واقعاً یک نی قلیون شده بود، خیلی لاغر شده بود ولی ورزیده شده بود و خودش
    هم ورزشکار بود و تکواندو کار می­‌کرد و وقتش را به بطالت نمی‌­گذارد
    برنامه داشت، وقتی اینجا بود صبح‌­ها می­‌رفت دبیرستان، برنامه بعدازظهرش
    مشخص بود یا باشگاه بود یا کتابخانه بود و درس می­‌خواند معمولاً بعد از
    نماز مغرب  و عشا با دوست قرآنی‌­اش دکتر خلیل دلپاک که الان از حافظان
    قرآن هستند می­‌رفتند کلاس قرآن آقای خُدام حسینی، کلاس­‌هایی که ایشان
    داشتند ابتدا در مقاطع پایین‌­تر با استاد عباسی کلاس را می­‌گذراندند یا
    استاد قرِه‌­شیخلو و بعد در مقاطع بالاتر با استاد خدام حسینی. فکر می­‌کنم
    با استاد عباسی و استاد قره‌­شیخلو کلاس داشته است که اینها هم از قاریانِ
    برتر قرآنی هستند.


    این برادر شهید عنوان کرد: یادم است یک روز آقای
    دلپاک گفت: دیشب خدمت آقای خدام حسینی بودیم عکس بهروز را به استاد نشان
    دادیم گفتم بهروز هم شهید شد، گفت او به قرآن عمل کرد، او عاملِ قرآن بوده و
    قاریِ واقعی قرآن بوده که به قرآن عمل کرده است.


    وی گفت: یکی از همرزمان محمدبهروز نحوه شهادت بهروز
    را اینچنین به ما گفت. گردان شهادت بود. آخرین عملیاتی که بهروز در آن شرکت
    کرده بود، در آن گردان بود که به عنوان گردان خط‌شکن تشکیل شده بود. او
    می‌گفت نیمه‌های شب خط را شکستیم و بسیار خسته شده بودیم و تا صبح باید
    بیدار می ماندیم تا چرت نزنیم و دشمن غافلگیرمان نکند. بهروز تا صبح سرک می
    کشید تا کسی خواب شان نبرد. دو برادر کنار هم بودند که بهروز آنها را از
    هم جدا کرد و دلیش این بود که اگر این سنگر را بزنند حداقل هر دو باهم شهید
    نشوید و یکی از شما بماند. خمپاره اول را زدند. بهروز تیر به دستش خورد.
    خمپاره ۶۰ را هم زدند و در آن تیر به پهلوی بهروز خورده بود. درگیری سختی
    شروع شد و آنجا سه راهی شهادت بود. دو برادر جنازه بهروز را در پتو گذاشتند
    و به عقب برگشتند تا جنازه‌اش نماند. تا به سنگر رسیدند یکی از آن دو
    برادر شهید شد. تا سال ۷۵ جنازه آن برادر هنوز به دست خانواده نرسیده بود و
    مفقود شده بود که در سال ۷۵ پیکرش به وطن بازگشت.


    برادر شهید لایقی اظهار داشت: محمد طاهری دوست شهید
    لایقی درباره لحظه شهادت محمدبهروز می‌گفت: محمدبهروز به هنگام شهادت در
    لحظات آخر چیزی زمزمه می‌کرد و وقتی گوشم را به دهانش نزدیک کردم، متوجه
    شدم که سوره بقره را زمزمه می‌کند.


    منبع:فارس

    قالب وردپرس

  • سامان فعالیت های فرهنگی در برنامه کاری طلبه

    در این نوشتار مراد از «فعالیت فرهنگی» هر کاری است که با استفاده از نیرویموجود و توانمندی بالفعل فرد، به هدف رشد دیگران و ارائه خدمات فرهنگی صورت گیرد. در صفحات گذشته ضمن بررسی طرح کلان فعالیت های طلبه به این نتیجه رسیدیم که براساس هویت طلبه، عمده توان و زمان او باید صرف تحصیل و بالا بردن توانمندی های خودگردد و جز در حاشیه این وظیفه اصلی، انتظار نمی رود طلبه به فعالیت های دیگربپردازد.

    در این نوشتار مراد از «فعالیت فرهنگی» هر کاری است که با استفاده از نیرویموجود و توانمندی بالفعل فرد، به هدف رشد دیگران و ارائه خدمات فرهنگی صورت گیرد. در صفحات گذشته ضمن بررسی طرح کلان فعالیت های طلبه به این نتیجه رسیدیم که براساس هویت طلبه، عمده توان و زمان او باید صرف تحصیل و بالا بردن توانمندی های خودگردد و جز در حاشیه این وظیفه اصلی، انتظار نمی رود طلبه به فعالیت های دیگربپردازد. اینک ضمن پافشاری مجدد بر این فرمولتأکید می کنیم، گرچه پرداختن به این فعالیت ها در حاشیه برنامه طلبه قرار دارد، امابه هیچ وجه متن کار او بدون حاشیه، مفید واقع نمی شود. خصوصاً طلابی که چند سالدر حوزه، تحصیل کرده و بنیه علمی و شخصیتی نسبتا استواری یافته اند، وظیفه ویژه ایدر این مورد دارند. این گونه فعالیت ها علاوه بر تأمین نیاز جامعه و ادای رسالت اسلامی و زنده نگاه داشتن روح حساسیت نسبت به نیازهای جامعه و تقویت بینشاجتماعی، به رشد و تکامل توانمندی های مورد نیاز طلبه هم می انجامد. به بیان دیگراین گونه فعالیت ها در مراحل نخست، نوعی تحصیل هم محسوب می شود. تحصیل توانسخن وری، نویسندگی، پژوهش، کلاس داری، مواجهه با جمع، مدیریت، طراحی فرهنگی، ارتباطاجتماعی، کار متشکل …

    اخبار پیشنهادی:

    سامان فعالیت های فرهنگی در برنامه کاری طلبه

    قالب وردپرس

  • شیوه های تحصیل و تدریس در حوزه های علمیه

    حوزه های شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است ندای قرآنی «فلولا نفر من کل فرقه . . .» را لبیک می گوید و علوم و معارف را از گنجینه های علم الهی یعنی قرآن و اهل بیت استخراج می کند و با اندیشه ای زلال بیابان های تشنه فکر بشری را سیراب می کند.

    درآمد
    حوزه های شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است ندای قرآنی «فلولا نفر من کل فرقه . . .» را لبیک می گوید و علوم و معارف را از گنجینه های علم الهی یعنی قرآن و اهل بیت استخراج می کند و با اندیشه ای زلال بیابان های تشنه فکر بشری را سیراب می کند. آری، حوزه، غنی ترین و با سابقه ترین دانشگاه سرزمین های اسلامی است . هر چند مکان آن از مدینه تا نجف، سامرا، قم، اصفهان، مشهد و . . . در تغییر بوده، ولی این محفل علمی همیشه پویا بوده و به رشد و بالندگی و تکامل خویش ادامه داده است. اکنون که ما حوزویان، میراث دار این ذخیره پر بها هستیم، چه نیکوست که آن را شکوهمندتر از همیشه حفظ کنیم و با برنامه ریزی دقیق، نظام آن را بالنده تر کنیم. برای رسیدن به این هدف، لازم است به گذشته پر بار حوزه نظر کنیم و عوامل رشد و ترقی آن را جستجو کنیم تا رمز پیشرفت و تکامل آینده را به دست آوریم. عالمان بزرگ شیعه، در حوزه های عراق چگونه تدریس کردند که مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله را پروریدند، شیوه های تدریس مرحوم میرزای شیرازی رحمه الله چگونه بود که در مکتب سامرا مجتهدان برجسته ای پرورش یافتند و روش تحصیل بزرگان ما چگونه بوده است که در مدت کوتاهی مراتب بالای علمی را طی می کردند و همچون شیخ اعظم انصاری رحمه الله ، علامه طباطبائی رحمه الله کتاب های پر ارزشی برای ما به یادگار …

    اخبار پیشنهادی:

    شیوه های تحصیل و تدریس در حوزه های علمیه

    قالب وردپرس

  • درآمدی بربایسته های طلبگی

    مسیر طلبگی استمرار راه انبیا است و طلبه در راهی قدم نهاده که پیش از او سفیران الهی و بهترین بندگان او آن راه را طی کرده و پشت سر نهاده اند. راهی بس پرشکوه و پرحماسه، راهی سرشار از عظمت و افتخار، راهی سراسر افتخارآمیز و غرورآفرین، راهی هموار و در عین حال دشوار.

    شکیبایی و پایداری
    مسیر طلبگی استمرار راه انبیا است و طلبه در راهی قدم نهاده که پیش از او سفیران الهی و بهترین بندگان او آن راه را طی کرده و پشت سر نهاده اند. راهی بس پرشکوه و پرحماسه، راهی سرشار از عظمت و افتخار، راهی سراسر افتخارآمیز و غرورآفرین، راهی هموار و در عین حال دشوار.
    پیامبران الهی در راه انجام وظیفه خود، مشکلات فراوانی تحمل کردند، ولی هیچ گاه تراکم این مشکلات آنان را از میدان بیرون نکرد. مشکلاتی مانند:
    ۱٫انواع فحش ها و توهین ها: دیوانه، شاعر ، جادوگر ، کاهن ، احمق ، دروغ گو، متکبر، گستاخ ، گمراه ، حیله گر ، مفسد، خرابکار ، متکبر، برتری جو و…
    ۲٫گونه های مختلف تمسخر و بی اعتنایی
    ۳٫فال بد زدن و عامل بدبختی دانستن.
    ۴٫تکذیب.
    ۵٫تهدید به تبعید و اخراج.
    ۶٫تهدید به شکنجه.
    ۷٫تهدید به سنگسار.
    ۸٫مخالفت صریح و لجبازی.
    ۹٫آزار، ریختن زباله و خاکستر، سنگ باران و…
    روحانیت که میراث دار رسالت انبیا است باید از ابتدا آماده همه این مشکلات باشد.
    درگیری میان پیامبران خدا و مخالفان آنان به درازای تاریخ خلقت انسان سابقه دارد، از ابتدای پیدایش بشر در دالان بلند و ممتد تاریخ، دو جبهه حق و باطل در تقابل مستمر بوده اند و همیشه حامیان ارزش ها، پاکی ها و فضیلت ها در معرض مخالفت و بدخواهی بوده اند. تقابل هابیل و قابیل، موسی (ع) و فرعون، یا ابراهیم (ع) و نمرود، یک روز …

    اخبار پیشنهادی:

    درآمدی بربایسته  های طلبگی

    قالب وردپرس

  • تحول فقه، در گرو تحول روش شناسی آن است/ خلأهای فقه حکومتی

    حجت الاسلام ایزدهی گفت: نپرداختن به فقه حکومتی شاهدی بر این نیست که فقه ما مشتمل بر این موضوعات نیست بلکه به دلیل موانعی بود که حکومت ها ایجاد می کردند و ائمه و علما تقیه می کردند.

    به گزارش خبرگزاری مهر ، هفته پنجم دوره آموزشی «رویکردشناسی فقه حکومتی» با سخنرانی حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت مدرسه درس گفتار آفاق برگزار شد.
    ایزدهی ابتدا به خلأهای موجود در زمینه فقه حکومتی اشاره کرد و گفت: از قرن اول تا حالا اهل سنت فقه حکومتی داشته اند و از طرف دیگر حکومت های مادی غرب، نظام های حقوقی اداره کشور را دارند و ما که ادعا داریم دین مان دین خاتم است، نظام حقوقی اداره جامعه را نداریم و فقهمان فردی و منحصر به رساله عملیه شده است.
    او بخش اول سخنان خود را به موضوع تعریف فقه حکومتی اختصاص داد و گفت: واژه های مختلفی در این زمینه داریم. «فقه سیاسی»، «فقه حکومتی»، «حکم حکومتی»، «احکام سلطانیه» و… مصطلح است. برای اینکه من فقه سیاسی را معنا کنم ناچارم آن را بدیل سازی کنم. می گویم رابطه فقه و حکومت چیست؟ مضاف و مضاف الیه است یا صفت و موصوف؟ فقه مضاف به سیاست یک معنا دارد و فقه متصف به سیاست یک معنای دیگر دارد. ما مواردی در فقه داریم که موضوع شان سیاست است. ولایت فقیه، جهاد، امر به معروف و… موضوع شان سیاست است. لذا فقه سیاسی یک امر مضاف است. سیاست یعنی قدرت و حاکمیت. بخشی از فقه که به سیاست می پردازد نامش فقه السیاسه است. فقه حکومتی هم همان «فقه الحکومی» است؛ یعنی تنها بخشی از فقه نیست که به حکومت بپردازد. بلکه تمام فقه من حکومت است و رویکرد من حکومتی است؛ یعنی حتی وقتی در باب طهارت هم صحبت می کنم، به حکومت نظر دارم؛ به این دلیل که حکومت فلسفه عملی فقه است.
    ایزدهی درباره علت نپرداختن به فقه حکومتی در دوره های گذشته گفت: نپرداختن به فقه حکومتی شاهدی بر این نیست که …

    اخبار پیشنهادی:

    تحول فقه، در گرو تحول روش شناسی آن است/ خلأهای فقه حکومتی

    قالب وردپرس

  • آیت الله سید موسی شبیری زنجانی

    یکی از امور و اسبابی که موجب به وجود آمدن اشتباه و اشتراک میان رُوات برای متأخرین شده، این است که گاهی افراد، سندی را از کتابی نقل می کنند بدون این که به قرائن و شواهدی که در آن کتاب برای تشخیص و تمییز روات آن سند ذکر شده، توجّه کنند.

    زندگی نامه:
    آیت الله سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی سه ماه پس از ورود پدر بزرگوارشان آیت الله سید احمد زنجانی (رض) به شهر مقدس قم، در هشتم ماه رمضان سال ۱۳۴۶ مطابق با دهم اسفند ۱۳۰۶ شمسی دیده به جهان گشوده و به احترام حضرت معصومه (سلام الله علیها) موسی نام گرفتند.
    ایشان دروس حوزوی را در سال ۱۳۵۹ ه ق، آغاز کردند و فراگیری کتب سطح را در خلال سه یا چهار سال به پایان رسانیده، سپس در درس خارج مرحوم آیت الله سیّد صدرالدین صدر (رض) حاضر گردیدند. اما اساتید اصلی ایشان در دروس خارج آیت الله بروجردی (رض) وآیت الله سیّد محمد داماد (رض) بودند. ایشان برای
    بهره گیری از معارف حوزه علمیه نجف نیز، دوبار به این مرکز بزرگ علمی سفر کردند؛ نخست، در سال ۱۳۷۳ (ه ق) و بار دیگر، در سال۱۳۷۴(ه ق). شرکت در دروس آیات سیّد عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سیّد ابوالقاسم خویی از ثمرات این سفرها بوده است.
    ایشان درس خارج فقه را با تدریس «کتاب الحجّ»، در زمان حیات استاد خود، مرحوم آیت الله محقّق داماد (م ۱۳۸۸ ق) آغاز نمود که تا به امروز نیز ادامه دارد.
    مرحوم آیت الله سیّد احمد زنجانی(رض) صبح و مغرب و عشاء در حرم حضرت معصومه و ظهر در مدرسه فیضیّه امامت جماعت را بر عهده داشتند و با توجّه به مقبولّیت عمومی و اشتهار ایشان به تقوا و پرهیزگاری، فضلاء و علماء و اساتید بسیاری در نماز جماعت ایشان حاضر می شدند. در سالهای …

    اخبار پیشنهادی:

    آیت الله سید موسی شبیری زنجانی

    قالب وردپرس

twitterinstagramlinkedin